واژگان
واژگان فاطمه خیلی زیاد شده. تقریبا هر چیز رو متوجه میشه.اسم من و باباش رو هم یاد گرفته.اسم همه رو بلده. تعداد ی از کلمات اینان. هر موقع یادم اومد بقیه اش رو هم می نویسم. صبر قن: صبر کن ققنگه:قشنگه انو ناننه :خانم فاطمه مامان ارزانه :مامان فرزانه بابا مگبی:بابا مجتبی آقا امد آقا :آقا جون احمد بیم:بریم عمو بیید:عمو فرید اله:خاله یخخال:یخچال انگور انجی:انجیر بعدا ییا:بعدا بیا نلام:سلام اوبه:خوبی خٍ خ خ:چه خبر؟ خیا:خیار نقن:نکن و خیلی کلمات دیگه که یادم نیست.شاید چون درست میگه یادم نمونده. خلاصه توی این مدت حرف زدنش خیلی بهتر شده.شاید خیلی واضح صحبت نمی کنه.اما شروع کرده ...
نویسنده :
مامان
19:05